تعداد بازدید:
5496
| تاریخ درج : دوشنبه 6 خرداد سال 1392
|
اين منم.آرميتا رضايى نژاد،فرزند شهيد داريوش رضايى نژاد.
پدرم،در برابر چشمان خودم،روانهى آسمان شد.در برابر چشمان من و مادر.
ما حتى،در همان دم كه آن گلوله اهريمنى به سويش شليك شد،نظاره گر رويش بالها بر شانه هايش بوديم.
در واپسين لحظات اينجا بودنش،آنقدر پاك و طاهر شده بود كه موقع پر كشيدنش،ديگر فرياد هاى "با ما بمان" من و مادر را هم نمىشنيد.
هنوز جاى اشك ها بر گونه هايم خشك نشده...نه اشك از دست دادنش،نه...بلكه اشك هاى ناشى از سفر او به درياى آسمانى و تنها ماندن ما در باتلاق زمينى.
البته لازم به ذكر است كه اين فقط جسم او بود كه از ميان ما رفت،وگرنه پدر هر روز و هر لحظه كنارمان است.عطر حضورش در سراسر اين خانه پراكنده شده.
بين خودمان بماند،من حتى گاهى با او،هم صحبت ميشوم.آرى...با او حرف ميزنم چرا كه خاطرم جمع است،او مانند گذشته ها،سراپا گوش ميشود هنگام سخن گفتنم با او.
من با پدر عهدى بستهام.همان عهدى كه مدتها پيش به طور زنده در يك برنامه تلويزيونى در برابر چشمان هزاران مخاطب بازگويش كردم:
« به كلاس ورزش مىروم و قاتلان پدرم را له ميكنم! »
آخر همه چيز زير سر آنهاست.زير سر آن بىوجدان هاى بى سر و سامان.اسرائيلى ها را ميگويم.حقيقت اين است كه چشم ديدن پدر من و امثال او را،در اين سرزمين شهيد پرور نداشته ونخواهند داشت.
حكايت ما و آنها،حكايت سنگ است و شيشه.تا زمانى كه آنها سنگاند و ما شيشه،بايد شجاعانه ايستادگى كنيم.بايد شيشهى نشكن باشيم در برابر پرتاب سنگ هاى مكرر آنها!
سن و سالم كم است.جثه كوچكى دارم،قبول...اما قلبى دارم به وسعت دنيا.قلبى كه خدا به من هديه داده است.قلبى به وسعت قلب پدر.
كارهاى بزرگى هست كه بايد آهسته آهسته انجامشان دهم.
از همين جا،فرياد سر ميدهم:
اين منم.آرميتا رضايى نژاد
فرزند شهيد داريوش رضايى نژاد
دخترى با آرمان هاىبزرگ براى مرز پر گوهر،ايران با افتخار و با عظمت.
به زودى فرزندان شهداى اين كشور،جاى پدرانشان را خواهند گرفت.
آگاه باشيد كه ما دلاورانه ايستاده ايم و روزى را در برابر ديدگانمان مىبينيم كه از پاى خواهيد افتاد.
آرى...به پايان رسيدن ظلمت ها نزديك است.
پايان شما بيدادگران،نزديك است.
پس زندهايم به اميد آن روز ناگزير...
ياسمن مجيدى(مسافرپياده)
|
|
نویسنده: |
علی
|
تاریخ : |
1392/03/08
|
ایشاالله اون روز زودتر فرا برسه!
|
|
|
نویسنده: |
...
|
تاریخ : |
1392/03/08
|
کاش تمام مطالبی که در رثای شهید و آرمیتا نوشته می شد رو ثبت می کردید،مطالب زیادی خوندم که اینجا نمی بینم،اونها اجرشون رو میگیرن،اما کار شما زیبا نیست،ببخشید البته.
|
|
|
نویسنده: |
نسيم دريا
|
تاریخ : |
1392/03/09
|
متن زيبايى بود.به اميد آن روز...
"آنقدر دولا دولا دویدند
تا ما بتوانیم
راست راست راه برویم!
درود بر روح پاک همه شهدای اسلام"
|
|
|
نویسنده: |
پر از دلتنگی
|
تاریخ : |
1392/03/24
|
شهید داریوش قسم به بزرگیت حال ما رو هم دریاب دریاب
|
|
|
نویسنده: |
تسنیم
|
تاریخ : |
1392/12/10
|
مطلبتون خیلی قشنگ بودوعالی امیدوارم اون روززودتربرسه وماهمه ی اونارونابودکنیم
|
|
|
|
|